در هفتههای اخیر، چالش افزایش هزینه آزمون آیلتس در ایران، به یکی از بحثبرانگیزترین موضوعات آموزشی کشور تبدیل شده است. این افزایش قیمت، که بسیاری از داوطلبان آن را ناگهانی و فراتر از توان پرداخت ارزیابی کردهاند، بازتاب گستردهای در محافل آموزشی و فضای مجازی داشته است.
آزمون آیلتس، به عنوان یکی از معتبرترین معیارهای ارزیابی مهارت زبان انگلیسی در سطح جهانی، همواره در مسیر تحصیلات بینالمللی، مهاجرت، و فرصتهای شغلی خارج از کشور نقش کلیدی ایفا کرده است. اما در ایران، دسترسی به این آزمون نهتنها به دلیل محدودیتهای جغرافیایی و ظرفیتهای محدود مراکز برگزاری، بلکه به دلیل هزینههای بالای آن نیز با چالشهای جدی مواجه شده است.
در فضای کنونی، این سوال مطرح است که آیا افزایش هزینه آزمون، تنها بازتابی از شرایط ناپایدار اقتصادی و نرخ ارز است یا مسئلهای فراتر از آن؟ منتقدان بر این باورند که تغییرات ارزی نباید به تنهایی مبنای تعیین هزینههای آموزشی قرار گیرد، خصوصاً زمانی که با خدماتی تقریباً ثابت و بدون توسعه زیرساختی همراه است.
اساتید زبان انگلیسی، به عنوان یکی از گروههای تخصصی درگیر در مسیر آمادهسازی داوطلبان، بارها نسبت به عواقب این روند هشدار دادهاند. به باور بسیاری از این کارشناسان، آزمونی که در اصل قرار بوده راهی برای سنجش مهارتهای واقعی زبان باشد، در حال تبدیل شدن به آزمونی لوکس و طبقهمحور است؛ دسترسیپذیر برای برخی و دور از دسترس برای بسیاری دیگر.
از سوی دیگر، شرایط روانی و اجتماعی داوطلبان نیز تحت تأثیر این وضعیت قرار گرفته است. افزایش فشار مالی، نااطمینانی نسبت به زمان و مکان برگزاری آزمون، و اضطراب ناشی از اهمیت بالای نمره آیلتس، منجر به افت انگیزه و کاهش اعتمادبهنفس در میان بخشی از داوطلبان شده است. این در حالی است که هیچ سازوکار حمایتی مشخصی برای گروههای آسیبپذیر از سوی نهادهای مسئول ارائه نشده است.
برخی تحلیلگران حوزه آموزش پیشنهاد میدهند که لازم است نظام قیمتگذاری آزمون آیلتس، تحت نظارت نهادهای بیطرف آموزشی داخلی و بینالمللی قرار گیرد. همچنین ایجاد گزینههایی مانند بورسیههای آزمونی، تخفیف برای مناطق محروم، یا حداقل شفافسازی دلایل افزایش هزینهها، میتواند گام مثبتی در جهت بازگرداندن اعتماد عمومی باشد.
در نهایت، آزمون آیلتس اگرچه آزمونی استاندارد و بینالمللی است، اما نحوه اجرای آن در هر کشور میتواند نقش مهمی در عدالت آموزشی ایفا کند. تبدیل شدن این آزمون به ابزاری برای ایجاد فاصله اجتماعی و طبقاتی، با فلسفه اصلی آموزش جهانی در تضاد است. در این میان، مسئولیت نهادهای برگزارکننده، فراتر از کسب درآمد، باید بر پایه اصل دسترسی منصفانه به فرصتها تعریف شود.
افزایش هزینه آزمون آیلتس تنها به داوطلبان محدود نمیشود؛ مؤسسات زبان نیز بهنوعی درگیر تبعات این تصمیم شدهاند. بسیاری از مراکز آموزش زبان انگلیسی، که بخش مهمی از برنامههای آموزشی خود را بر پایه آمادهسازی زبانآموزان برای آیلتس طراحی کرده بودند، اکنون با افت تعداد ثبتنامکنندگان و کاهش انگیزه عمومی مواجه شدهاند. در برخی مناطق، حتی کلاسهای تخصصی آیلتس به حالت نیمهتعطیل درآمدهاند.
برای اساتید این حوزه، مسئله تنها یک چالش مالی نیست. از بین رفتن انگیزه در میان زبانآموزان، کاهش امید به مهاجرت تحصیلی یا شغلی، و ناتوانی در ترسیم یک چشمانداز قابلدسترس برای آینده، سبب شده است بخشی از تلاشهای آموزشی در مسیر بینتیجه قرار گیرد. این فشار روانی، هم برای مدرس و هم برای زبانآموز، اثرات بلندمدتی در پی خواهد داشت که ممکن است حتی پس از بازگشت ثبات اقتصادی نیز قابل جبران نباشد.
جایگزینهای ناکارآمد و مهاجرت به آزمونهای بیاعتبار
یکی دیگر از پیامدهای مستقیم افزایش هزینه آزمون، گسترش آزمونهای غیررسمی و جایگزینهای بیکیفیت در فضای آموزش زبان است. در غیاب حمایت رسمی، برخی داوطلبان ناچار به رجوع به آزمونهایی با استاندارد پایینتر یا مدارکی شدهاند که در سطح بینالمللی مقبولیت محدودی دارند. این موضوع نهتنها فرصتهای شغلی و تحصیلی را کاهش میدهد، بلکه گاه موجب از دست رفتن وقت و سرمایه داوطلبان میشود.
همچنین گزارشهایی مبنی بر تلاش برخی داوطلبان برای ثبتنام در کشورهای همسایه مانند ترکیه، ارمنستان و امارات نیز افزایش یافته است؛ اقدامی که به دلیل هزینههای سفر، اقامت و تفاوت فرهنگی، خود چالشهای مضاعفی ایجاد میکند.
ضرورت شفافیت، عدالت آموزشی و مسئولیتپذیری
در شرایطی که زبان انگلیسی به عنوان مهارتی ضروری برای ارتباط بینالمللی، رشد فردی و توسعه اجتماعی شناخته میشود، ناعادلانه است که دسترسی به ابزارهای سنجش آن، تنها در اختیار اقشار خاصی قرار گیرد. عدالت آموزشی ایجاب میکند که ساختار برگزاری چنین آزمونهایی، با معیارهای شفاف، منصفانه و قابل دسترسی برای عموم جامعه طراحی شود.
نقش سازمانهای برگزارکننده، چه در سطح داخلی و چه بینالمللی، در این زمینه حیاتی است. ارائه اطلاعات شفاف درباره نحوه محاسبه هزینهها، تضمین کیفیت خدمات، گسترش مراکز برگزاری در مناطق مختلف کشور، و ارائه بستههای حمایتی برای داوطلبان کمبرخوردار، تنها بخشی از اقداماتی است که میتواند این وضعیت را بهبود بخشد.
جمعبندی: آزمون آیلتس، ضرورت یا امتیاز لوکس؟
نهایتاً این پرسش همچنان باقی است که آیا آزمون آیلتس، به عنوان ابزاری برای سنجش مهارت زبانی، در مسیر درستی حرکت میکند؟ آیا میتوان از آن به عنوان پلی برای فرصتهای برابر یاد کرد، یا آن را ابزاری تجملاتی دانست که تنها برای گروهی خاص قابل استفاده است؟
پاسخ به این پرسش، به تصمیمات سیاستگذاران آموزشی، نهادهای ناظر، و حتی جامعه دانشگاهی وابسته است. اما آنچه مسلم است، این است که در مسیر توسعه پایدار و پیشرفت علمی، هیچ آزمونی نباید به مانعی برای عدالت، امید و انگیزه تبدیل شود.