به این بخش از وبسایت «توسعه حرفه ای اساتید زبان انگلیسی» خوش آمدید؛ ستونی هفتگی مخصوص زبانآموزان. آنچه زبانآموزان از Duolingo پرسیدند – و پاسخهایی که ارزش ترجمه دارند.
در این ستون، با گزیدهای از پرسشهای واقعی کاربران Duolingo و پاسخهای مستند تیم زبانشناسی آن روبهرو میشوید. ما این مطالب را به صورت کامل و وفادار به نسخه اصلی برای شما ترجمه و بازنشر میکنیم.
سلام به خوانندگان گرامی!
من استفانی شانتل هستم، زبانشناسی که روی دورهی زبان آلمانی در دوولینگو کار میکنم.
در قسمت قبل دربارهی کوچکنمایی در زبانهای مختلف صحبت کردم.
این هفته، میخواهیم نگاهی بیندازیم به واژههایی که در دو زبان املای یکسانی دارند—اما معانیشان کاملاً متفاوت است! 😵💫

چه سؤال فوقالعادهای، «جاذبهی تضادها»!
کاملاً درست میگویید؛ هنگام یادگیری یک زبان جدید، ممکن است با واژهای روبرو شوید که برایتان آشنا به نظر میرسد، اما در زبان جدید معنای کاملاً متفاوتی دارد. دلایل مختلفی برای این پدیده وجود دارد.
برخی زبانها ریشهی مشترک دارند
شاید امروزه خیلی مشهود نباشد، اما زبان انگلیسی و آلمانی هر دو عضو یک خانوادهی زبانی هستند. آنها هرگز یک زبان واحد نبودهاند، اما هر دو از نیای مشترکی به نام ژرمنی نیاکانی (Proto-Germanic) رشد کردهاند.
ژرمنی نیاکانی حدود دو هزار سال پیش صحبت میشده است. زبانشناسان با مقایسهی مراحل بعدی زبانهای ژرمنی توانستهاند ویژگیهای این زبان نیاکانی را بازسازی کنند، بنابراین با وجود نبود منابع مستقیم از آن دوره، اطلاعات زیادی در موردش در دست داریم.
زبانهایی که از یک ریشهی مشترک منشأ میگیرند، معمولاً واژههای مشترکی دارند، بخشی از واژگان اصلی آنها ثابت باقی میماند، و گاهی ساختارهای دستوری و روشهای واژهسازی مشابهی دارند. به همین دلیل است که انگلیسی و آلمانی برخی واژههای مشابه یا حتی یکسان دارند. این مسئله در مورد بسیاری دیگر از زبانها نیز صدق میکند: برای مثال، زبان مجاری (Hungarian) با زبان فنلاندی (Finnish) در یک خانوادهی زبانی قرار دارند و هر دو از اورالی نیاکانی (Proto-Uralic) منشأ گرفتهاند. عربی و عبری نیز بسیار به هم نزدیکاند و ریشهی مشترکی در سامی نیاکانی (Proto-Semitic) دارند. همچنین زبانهای اوکراینی و لهستانی نیز از اسلاوی نیاکانی (Proto-Slavic) سرچشمه گرفتهاند.
معناها ممکن است دگرگون شوند
تاریخ مشترک، دلیل شباهت واژهها در زبانهای مرتبط است. اما چرا برخی از واژههایی که ظاهر مشابهی دارند، معانی کاملاً متفاوتی دارند؟ مثل واژهی انگلیسی gift (هدیه) و واژهی آلمانی Gift (سم). پاسخ اینجاست: زبانها با گذر زمان دچار تغییر میشوند.
زبان پدیدهای ایستا نیست؛ بلکه پیوسته در حال تحول است، حتی اگر این تغییرات همیشه آشکار نباشند. گاهی واژههای جدید به دلیل نیازهای ارتباطی پدید میآیند، گاهی واژهها یا معانیشان منسوخ میشوند، و گاهی معناهای واژهها تغییر جهت میدهند: یا گسترش مییابند، یا محدودتر و خاصتر میشوند.
برای نمونه، فعل اسپانیایی estar (بودن) از واژهی لاتین stāre (ایستادن) آمده است—معنای واژهی لاتین در گذر زمان گستردهتر شده است. در مقابل، واژهی wife در انگلیسی کهن به معنای «هر زن» بود، اما بعدها معنای آن محدود و خاص شد.
نمونهی gift در انگلیسی و Gift در آلمانی، نمونهای از واژههایی است که معناهایشان در طول زمان از هم فاصله گرفتهاند. در ابتدا، هر دو واژه معنای یکسانی داشتند و به واژهی giftiz در زبان ژرمنی نیاکانی برمیگردند، به معنای «چیزی که اهدا میشود». در زبان آلمانی، این معنا به تدریج به «دادن مقدار معینی از یک ماده» تغییر یافت، و سپس به معنای «دادن چیزی کشنده» یا «سم» تبدیل شد. با این حال، ردپای معنای اولیه همچنان در واژهی آلمانی Mitgift (جهیزیه) دیده میشود.
مثال دیگری که در این دسته جای میگیرد، slim در زبان انگلیسی و slim در زبان هلندی است. هر دو از واژهی slimbaz در ژرمنی نیاکانی گرفته شدهاند، به معنای «کج» یا «خمیده»، اما این معنا در دو زبان مسیر متفاوتی طی کرده است:

این تغییر معنا نمونهای از بهبود معنایی (amelioration) است؛ جایی که معنای یک واژه با گذر زمان مثبتتر میشود. حالت معکوس آن—یعنی زمانی که معنای واژه منفیتر میشود—نیز رخ میدهد که به آن وخامت معنایی (pejoration) میگویند.
برای مثال، واژهی silly در انگلیسی از واژهی sēliz در زبان ژرمنی نیاکانی آمده است که به معنای «شاد، خوب» بود، اما بهتدریج معنای منفیتری به خود گرفت.
مثال دیگری از واژههایی با ریشهی مشترک که مسیرهای متفاوتی طی کردهاند، fast در انگلیسی و fast در آلمانی است:

گاهی فقط یک تصادف زبانی است
با اینحال، همهی واژههایی که شبیه بههم به نظر میرسند (یا حتی املای یکسانی دارند) لزوماً ریشهی مشترکی ندارند.
برای مثال، به واژهی hell در انگلیسی و hell در آلمانی توجه کنید. واژهی انگلیسی از haljō در زبان ژرمنی نیاکانی آمده است که به معنای «جهان زیرین» یا «دوزخ» بوده، در حالی که واژهی آلمانی از halliz به معنای «پُرتکرار، پژواکدار» منشأ گرفته است. این دو واژه در گذر زمان مسیرهای متفاوتی را طی کردهاند و شباهت ظاهری امروزی آنها کاملاً تصادفی است!
مثال دیگری واژهی fart در انگلیسی و fart در زبان سوئدی است. با اینکه املای آنها یکسان است، معانیشان کاملاً متفاوت است و از ریشههای جداگانهای میآیند. پس حتی اگر انگلیسی و سوئدی در یک خانوادهی زبانی باشند، وجود واژهی مشابه در هر دو زبان صرفاً اتفاقی زبانی است!

همین موضوع در مورد واژهی droga در زبان ایتالیایی و droga در زبان لهستانی نیز صدق میکند:
این دو واژه ریشههای کاملاً متفاوتی دارند و در واقع، واژهی ایتالیایی droga (به معنای «مخدر») از زبان هلندی وام گرفته شده است!

«قسم میخورم قبلاً اینو دیده بودم…» 🤨
تا حالا به واژهای در یک زبان جدید برخوردهای که برات آشنا به نظر بیاد، اما معنی کاملاً متفاوتی داشته باشه؟ برایمان بنویس!نویسنده اصلی: استفانی شانتل
او یک کارشناس زبان است که در طراحی دورهی آلمانی در دولینگو فعالیت میکند. او چه در زمینهی حرفهای و چه بهصورت شخصی، علاقهمند به کاوش عمیق در ظرافتها و پیچیدگیهای زبانهاست.
منبع زبان اصلی: Why the Same Words in Different Languages Have Different Meanings